no baby
پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۰۸ ب.ظ
چقد دلم اومدنتو میخواس...لمس دستاتو..بوسیدن لپاتووو...هوووم استرس اومدنتو نداشتم ..برعکس..ترس نبودنت داشتم..یه حس مبهم داشتم..میگفتم نه الان نه..زود..خوووب تو این سن..که چی بشه..امااااا.دل دیگه حساب کتاب..حالیش نمیشه ..دوس داشتم زود یه هفتهه بشه من تکلیفم معلوم شههه..اما نشد ..
........................
هوووووم من به شدت بغلیم ..یعنی اینکهه اگه بغل خونم کم شه..اره بغل خونم..حالم بد میشه ..به شدت ...داغون میشن ..وقتی بعد یه هفته بی محلی مستر..نه اینکه قصد داشته باشه ..نه...فکرش درگیر بود..درگیر کار..زندگی..
بغلم میکنهههه..نازم میکنهه.یهو حالم خوب میشه ..بخدااا هنوز تو فکر دیروزم که چطور اینقد زود حالم روبراه شد ..حالم خوب شد ..فقطوفقط ...بایه بغل ..
.................................
لذتی که تو موتورسواری هس تو هیچییی نیس خانوووم..تو هیچیییی
- ۹۴/۰۶/۱۹
انشالله هر چه زودتر چیزی که میخواین بشه ;)