دخترکی که خدا دوستش دارد

من و روزهایم
.....
ادرس اینستااا
maryam_em_ch
قبلش اینجااا بهم خبر بدیید که دارین فالوم میکنیین..مچکر:)
..............
تمامی کامنت هااا تایید نمیشود..
ولی همشوون پاسخ داده میشود

آخرین مطالب

داستانهای منو مامان

پنجشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ق.ظ

مامان عادت داره هر روز صبح زنگ بزنه...من ادم بی عاطفه ای نیستم و علاقه شدیدی به پدرمادرم داره..اما خوب هر روز صبح درست سر یه ساعتی..اما دوس ندارم اینقد زنگ بزنه..چرااا؟!!چوون شده واسش عادت من هرجاباشم باید جوابشو بدم نگران میشه..به طور خیلی خیلی بد..الان چندوقت بهش توضیح دادا مامان اگه زدم رو اشغال بدون کلاسم یاجایی که نمیتونم بحرفم ..با این حال 2،3باری میزنگه بعد قطع میکنه...مادربودن سخته خیلی خیلی...الهی من فداتشم مادرم من خوبم ..قرارنی هیچ اتفاقی بیفته...تو زندگیتتوبکن..ازاین همه علاقه میترسم.....

.........

اخر حرفاش مامان رسید به بچه ...که شما4سال ازدواج کردین بچه ندارین اینااا ....دیگه راتون نمیدم خونم اگه بچه نیارین..من؟گفتم خو من اصلا ازهمین فردا نمیام!مامان؟توغلط میکنی..تادوماه دیگه با جواب مثبت ازمایش میای خونموون!بعدش من خودم هستم نگهش میدارم ..حالا اصن من هیچی بابابیچارت!این همه دنبال بچه های مردم بذا نوه خودشو بغل کنه!....

......این مکالمه دقایقی پیش صورت گرفت.........


  • مرمر

نظرات  (۶)

هووووووم من همش نگران مامانمم :( که میرم کرج تنها میشه چیکار کنه :(((
پاسخ:
خوووو حقداری...ولی زود به زود بهش سربزن:)
آخی، خدا حفظشون کنه. واقعا مادر بودن خیلی سخته، همه فکر و ذکرشون فقط بچه هاشونه. 
پاسخ:
الهیییی امین
خدا تمام پدرمادرارو بالاسر بچه هاشون نگه داره
واقعا
میدونم اونقدر عاقل هستی که درک کنی تماس های مامان فقط از روی نگرانی_ مرمر جان اون ها یک تز دارن:
محکومن به مواظبت از ما!
میدونم که اینم میدونی:
 اونا نه قصد چک کردن دارن نه فضولی فقط دلشون برای ما میره و دوست دارن بدونن خوبیم یا نه!
مرمر جان پدر مادر های مسئولیت پذیر همین هستن ایشالا خودت مامان میشی و بهت قول میدو از مامانت پیشی میگیری!
مامان بابای منم همین جورن  به جز ما که کسی رو ندارن مرمر مامان من راه میره و به من میگه جوونی_ من تویی!
خدارو شکر سایه هاشون بالاسرمونه و داریمشون و سلامتن پس بذار روزی صد بار زنگ بزنن..
میفهمم این کارا ماها رو عصبی میکنه اما خیلی گناهین هیچ توقعی ازمون ندارن و به وقتش هرجور کمکی بخوایم بی هیچ چشمداشتی برامون انجام میدن الهی که همشون سالم باشن و سایه شون بالاسر_ بچه هاشون.
پاسخ:
:)))))))))))))))باجه باجه

آخی عزیییزم خب واسشون نی نی بیار دیگه :× :*

خدا سایه پدر مادرتو رو سرت نگه داره همیشه :×

پاسخ:
به موقع:)
متقابلا ممنووووونم:*
آخی..الهی:)
 خب یه نی نی بیارین دیگه!
پاسخ:
به موقعش:)))
سلام عزیزم.
خوبی؟
چه بامزه چون من و مامانم هم روزی چند بار اونم دقیقا سرساعتیای مشخصی با هم حرف میزنیم.
چه جالب برعکس شده....قدیما خانواده ی شوهر فشار میاوردن برای بچه...
خداروشکر مامان من میگه حالا حالاها بچه نیار...مثلا سه چهار سال..خخخخ.
خوب بهش توضیح بده که حالا زوده...
خدا همه ی مامانارو برامون نگه داره که انقدر ناز و مهربونن.
پاسخ:
والا خانواده مستر اینفد فشارنمیارن:))))
ده بار نه هزاربارتوضیح دادم بهش اما اون نوه میخواد:))
الهیییییی امین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی